سفارش تبلیغ
صبا ویژن


بهاری در خزان

"نه" گفتن نظام اسلامی به هر دو ابرقدرت شرق و غرب


یکی از مناطق مهم جهان که همیشه چالش و درگیری اندیشه های سیاسی و ایدئولوژیک در آن جریان و سریان داشته، منطقی خاورمیانه و حوزی خلیج فارس است. شاید بتوان علت آن را در نظام و ستم هر دو ابرقدرت شرق و غرب مخصوصاً استکبار غرب و آمریکا به مردم مظلوم این منطقه جستجو کرد. این وضعیت تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران جریان داشت. به همین دلیل اندیشه های سیاسی و ایدئولوژیک گوناگونی با یکدیگر و عمدتاً با غرب و آمریکا در ستیز و چالش بودند. مبانی و اصول این اندیشه ها گوناگون بود.

اندیشه های متّکی بر اعتقادات دینی و مذهبی (مخصوصاً اندیشه های اسلامی)، اندیشه های مبتنی بر قوم گرایی مانند ترک، کرد، عرب و بلوچ گرایی، اندیشه های مبتنی بر ملیت و ملی گرایی، اندیشه های متّکی بر چپ گرایی (کمونیسم ــ مارکسیسم ــ سوسیالیسم)، اندیشه های مبتنی بر راست گرایی (لیبرالیسم و سرمایه داری غربی) از جملی این اندیشه ها و مبانی سیاسی ایدئولوژیک درگیر با یکدیگر در منطقه بوده است.

هرچند تمامی این اندیشه ها کم و بیش در چالشهای فکری و اعتقادی منطقه دارای نقش بودند، لیکن به نظر می رسد تقابل و درگیری اندیشی مبتنی بر ناسیونالیسم و چپ گرایی با اندیشی مبتنی بر لیبرالیسم و سرمایه داری غرب از شدّت و هظور بیشتری برخوردار بوده است. البته در مورد کشور ایران، شرائط به گونی دیگری بود و اندیشی مبتنی بر اسلام با رهبری حضرت امام(ره) و علما و رحانیون مبارز حوزه، بر علیه سایر اندیشه ها و مخصوصاً اندیشی غرب، نقش مؤثری داشت. لیکن در مجموع منطقه و حتی تا حدودی در بین اندیشه های داخل کشور، تقابل و درگیری اندیشه های ناسیونالیسم و چپ گرایی با اندیشه های سرمایه داری و غرب قوّت بیشتری نسبت به تقابل سایر اندیشه ها داشت.

در اثر پیروزی انقلاب اسلامی، اندیشی مبتنی بر اسلام و مذهب چنان قدرت و قوّتی یافت که نه تنها چالش و درگیری سایر اندیشه ها را تحت الشعاع خود قرار داد، بلکه توانست یک تنه در مقابل دو اندیشه قدرتمند حاکم بر منطقه، ایستاده و تفوق و برتری یابد. بدین ترتیب با وقوع انقلاب اسلامی ایران، تقابل و چالش دو اندیشی اسلام گرایی با هردوی آنها تبدیل گردید. شعار "نه شرقی، نه غربی"، نمودار طرد هر دو تفکر از سوی نظام اسلامی بود. این دستاورد جهانی انقلاب که مایی عزّت اسلام و کلیّه مسلمانان در سراسر جهان و منطقه می باشد، توانست قدرت و توان اندیشه های دینی و مذهبی و مخصوصاً دین اسلام و تشیّع را به دنیای کفر و غیر معتقد به اسلام، به اثبات برساند.

این تبدیل تقابل، از یک طرف استکبار شرق و غرب را به وحشت و نگرانی افکند و اندیشمندان و تئوریسین های آنها را به تزلزل و تحیّر اندیشه ای کشاند. از طرف دیگر معتقدان به اندیشی اسلامی را در کلّ جهان و منطقه مقتدرتر کرده و اندیشمندان آنها را به حصول اطمینان از درستی انتخاب مبانی سیاسی و ایدئولوژیک خود، راسخ تر نمود. اگر بخواهیم دلائل توانایی انقلاب اسلامی ایران را در ایجاد این تغییر و تبدیل جستجو کنیم، می توان به دو دلیل عمده اشاره کرد. اوّلین دلیل آن، کیفیت مبانی فکری و اعتقادی "مکتب اسلام" به عنوان ویژگی بارز انقلاب اسلامی می باشد. از نظر بینش اسلامی، حقّ و قدرت واقعی، خداوند متعال بوده و مبانی غیر اللهی از هر نوع که باشد، مردود است. در بینش توحیدی، هر نوع مبانی غیر توحیدی چه از نوع شرقی و چه از نوع غربی، نفی می شود. این عظمت الهی در مکتب اسلام، هر نوع قدرتی را در برابر خود ناچیز و حقیر شمرده و توان و جسارت لازم را به معتقدان می دهد تا بتوانند یک تنه در برابر همه اندیشه های الحادی، عرض اندام نمایند.

دومین دلیل این تبدیل تقابل را باید در ضعف و ناتوانی و عدم کارآیی اندیشه های چپ گرایی، ناسیونالیسم و لیبرالیسم و سرمایه داری غرب انقلاب اسلامی ایران که متّکی بر اندیشی اسلامی بود آن را تأیید نمود. مخصوصاً پس از فروپاشی استکبار شرق و انعکاس صدای شکستن استخوانهای کمونیسم در جهان و راه یابی آن به موزه های تاریخی، ضعف و ناتوانی چپ گرایی بیش از پیش به اثبات رسید. تکیه بر اندیشه های ملی گرایی نیز از نظر تجربه تاریخی بارها ضعف و ناتوانی خویش را مخصوصاً در تاریخ مبارزاتی کشور ایران به اثبات رسانده است.

افزون بر اینها باید توجه داشت که حتی گروهها و احزاب ملی گرا و چپ گرای خاورمیانه که در صدد استفاده از اندیشه های ناسیونالیستی و سوسیالیستی برای رسیدن به اهداف و آرمانهای ملی بودند، اغلب به دلیل وجود یک متغیر منفی یعنی توانایی و امکانات بیشتر دو بازیگر بزرگ این معادله یعنی آمریکا و شوروی، به عنوان بازیگر حاشیه ای این معادلات درآمد و در واقع چالشهای سیاسی آنها، تابعی از چالشهای شوروی و آمریکا شده بود و به جای این که منافع و اهداف منطقه ای، تعیین کنندی رفتار، مواضع و عملکرد آنها باشد، رفتار، مواضع و عملکرد آنها به عنوان یک متغیر وابسته، به مواضع و عملکردها و معاملات و داد و ستدهای سیاسی مسکو و واشنگتن بستگی داشت. ( دفتر سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی، چکیدی مقالات شماره 13، صفحه)

و به همین دلیل بازیچه و ملعبی عملی دو ابرقدرت بودند و به جایی نمی رسیدند.


نوشته شده در دوشنبه 88/11/19 ساعت 9:3 عصر توسط علیرضا علیمحمدی| نظرات ( )


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت

< p align="center">FreeCod Fall Hafez